ماجراهای نی نی دار شدن من

خونریزی

1393/9/23 0:35
نویسنده : مامانی
3,536 بازدید
اشتراک گذاری

سه روز از شروع هفته شش می گذشت ساعت چهار و نیم عصر بود که دراز کشیده بودم

شیاف گذاشته بودم که یهو حس کردم شورتم خیس شد. بلند شدم دیدم چه خونریزی وحشتناکی

هرچی می گذشت شدید تر می شد طوریکه چند لخته هم دفع کردم , نواز بهداشتی گذاشتم با چشمانی اشکبار به دکترم زنگ زدم و گفت شیاف بشه سه تا و امپول دو تا.

صبح که پا شدم چیزی شبیه یه ساک پوچ دفع کرده بودم. خیلی ترسیدم رفتم سونو گرافی؛ خدا رو شکر خونریزی به محض دفع اون ساک پوچ بند اومد؛ و تبدیل به لکه بینی شدید شد, وقتی رسیدم سونو دکتر همیشگی من نبود و یه خانم ناشی جاش بود بالاجبار پیشش سونو کردم که ای کاش نمی کردم

بهم گفت یه ساک دیده میشه , بعد ازم پرسید سقط داشتی؟ گفتم بله! فوری گفت اینم داره می افته اصلا بهش دل نبند و ابنرمال هست و از ایم مزخرفات

خیلی عصبانی شدم نمیدونم چرا بخودشون اجازه میدن اینقدر بی رحمانه با مریض حرف بزنن و هیچ امیدی هم بهش نمی دن

زنگ زدم دکترم گفت دو بار دیگه ازمایش بتا بده , فرداش دوباره ازمایش دادم که بتام به 844 رسیده بود بنظر خودم رشد خوبی نداشت اما خوب تا ازمایش بعدی نمیشه قضاوتی کرد.

خوشبختانه لکه بینی هم قطع شده و فردا ازمایش بتای چهارم رو دارم.

تو این مدت دچار خونریزی روده بزرگ هم شدم که فکر کنم بخاطر استفاده از شیاف ایرانی بصورت مقعدی هست که بخاطر اون هم فردا ازمایش مدفوع هم میدم که خدای نکرده چیز بدی نباشه

خدا خودش بهم رحم کنه
 

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان بهی
23 آذر 93 9:49
ان شاالله كه مشكلي نداشته باشي و خبراي خوب ازت بشنويم
مامان لیلی
7 دی 93 11:26
عزیز دلم. میدونم چقدر داری درد میکشی و البته تمام این دردهای فیزیکی با استرس همراهه. ایشالا که نتیجه میگیری و با همه این درها و استرسها خداحافظی میکنی آمین. برات از ته قلبم دعا میکنم منو بیخبر نذار