ماجراهای نی نی دار شدن من

پیگیری جدی برای دانستن علت دقیق سقط

بعد از سقط دوم مصمم بدنبال علت بودم چون هر دو سقط در شرایط یکسان اتفاق افتاد و کاملا مشابه!! اولین اقدام رفتن به ازمایش ژنتیک بود دکتر گفت شاید موزائیسم داری (موزائیسم یه بیماری ژنتیکی هست که خانم بجای دو ایکس یه ایکس در کروموزم اش داره) که خدا رو شکر ازمایش ژنتیک ام کاملا سالم بود. دومین کار عمل لاپراسکوپی و هیستروسکوپی بود که همراه با بیهوشی انجام شد (تو این سال لعنتی من سه بار بیهوشی کشیدم) که نتیجه کاملا نرمال بود دکتر گفت حتی به پولیب هم نداشتی . دکترها همش بهم می گفتن تو بدشانسی آوردی این دو بار و اگه دوباره حامله بشی بدون مشکل پیش میره اما این دل خوش کنک ها منو راضی نمی کرد نمی خواستم این سری هم بروش آزمون و خطا پیش برم. ی...
2 مهر 1393

افسردگی پس از کورتاژ

کورتاژ دوم ضربه بدی بهم زد من این سری خیلی دعا کردم خیلی نذر و نیاز کرده بودم هر چقدر هم استخاره کردم همش خوب بود. مدتها با خدا قهر بودم و همش می گفتم چرا من, چرا من منکه با این بدبختی حامله می شم اون وقت باید مثل اب خوردن از دست بدم؟ اما هرگز جوابش رو نفهمیدم راستی شبی که بستری شدم برای کورتاژ سرپرستار اومد بالای سرم و باهام دعوا می کرد که چرا میکرو کردی وقتی خدا مشکل بهتون داده یعنی نمی خواد بهتون بده چرا اصرار می کنید وقتی اصرار کنی نتیجه اش می شه این!!! می گفت برای شما مقدر شده از پرورشگاه بچه بیارین به پرستار گفتم چند تا بچه داری ؟ گفت دو تا گفتم پس شما در مقامی نیستی که منو نصیحت کنی چون کلا منو درک نمی کنی تو بهتری...
2 مهر 1393

دومین کورتاژ

وقتی از سونو برگشتم دچار چنان خونریزی شدم که حد ندشت (فکر کنم بخاطر هپارین بود که این سری میزدم) همش لخت دفع می کردم شوهرم اصرار کرد که بریم دکتر اما حسی بمن می گفت که دیگه فایده نداره چند روز بعد رفتم سونو یکی از جنین ها سقط شده بود و اون یکی هم دیگه قلب نداشت. دوباره قرار شد کورتاژ کنم منتها این دفعه دیگه رفتم بیمارستان بستری شدم و اونجا کورتاز شدم, کوزتاژ این سری بسیار وحشتناک بود  و مرگ رو جلوی چشمم دیدم وقتی شیاف گذاشتن به مدت چهار ساعت فقط خونریزی می کردم و جنین نیومد که نیومد سر آخر دکتر ترسید تلف بشم درجا بردن اتاق عمل و بیهوشی وقتی به هوش اومدم از درد تخت رو چنگ میزدم یه مسکن بهم زدن تا اروم شدم و خوابم برد. ...
2 مهر 1393

بارداری دوقلو!!!!

دوباره بارداری و دوباره لکه بینی! باز لکه بینی شروع شد اما انگار این بار شدیدتر از دفعه قبل بود. دوباره استراحت مطلق دوباره سونوهای پی در پی دوباره آمپول پرژسترون و پورلوتون وقتی اولین بار رفتم سونو دکتر کمی تعجب کرد و گفت ساک بارداری ات بزرگه و یه ساک گزارش کرد. وقتی خونریزی ام به اوج خود رسید برای شنیدن صدای قلب به مطب دکترم رفتم یهو گفت ببین دو تا ساک کنار هم و قلب کوچولوی یک شون می زد و این دفعه نرمال هم میزد اما ساک دوم قلب نداشت قرار شد یه لخته بزرگ هم درون ساکی بود که قلب نداشت و دکتر گفت خون از این میاد هفته بعد برای شنیدن صدای قلب دومی برم دکتر یه سرمی به اسم اینترالیپید برای من تجویز کرد که گویا فقط بیمارستان آتیه دا...
30 شهريور 1393

دومین بارداری

11 روز بعد از عمل دلم رو زدم به دریا و بی بی چک گذاشتم در کمال ناباوری یه هاله کم جون انداخت که فقط توی نور دیده میشد. روز 12 دوباره گذاشتم کمی بهتر شده بود, روز سیزده رفتم آزمایش اما بتام هنوز خیلی پایین بود فکر کنم حدود 15 بود و متصدی ازمایشگاه بهم گفت که این از نظر ما منفی هست و کلی منو حرص داد. بعد روز 15 انتقال رفتم آزمایش که نتیجه اش این شد البته صبح هم بی بی گذاشتم که مثبت مثبت بود: چند روز بعد هم تکرار کردم که نتیجه این بود   ...
30 شهريور 1393

اولین میکروانجکشن (زیفت)

تیر ماه 92 من پروسه میکرو انجکشن ام شروع شد. خدا میدونه چقدر آمپول و قرص های خوردنی و شیاف کردنی داره این کار تازه دکتر من دارو خیلی کم میده اما بهر حال 12 تا گونل اف, یه دونه ستروتاید, دو تا hcg و استرادیول, انواع ویتامین ها, رژیم غذایی سرشار از پروتئین, سیلدنافیلد (چقدر این شیاف چندش بود), داکسی سایکلین و پماد کلیندامایسین, پردنیزولون و ... سونوگرافی های یک روز در میان و غیره  بدن من خیلی زود جواب داد و روز ده قرار شد عمل تخمک کشی انجام بشه و اگر همه چی خوب بود همون روز زیفت بشه وگرنه سه روز بعد انتقال جنین دکتر گفت شب نافت رو با گوش پاک کن حسابی تمیز کن و دو تا شیاف مقعدی هم داد که محتویات روده تخلیه بشه!!! صبح ساعت هفت و...
30 شهريور 1393

IUI های بعد

بعد از کورتاژ اصرار داشتم دلیل سقط ام رو بدونم دکتر یه سری ازمایش کلی از ایمونولوژی گرفته تا بیماریهای خاص و غلظت خون برای من نوشت که همه نرمال بودن الا دو نکته یکی آنتی بادی ضد تیروئید من یعنی Anti TPO من 400 بود در صورتی که تیروئید من کاملا سالم بود. و از ژن های غلظت خون من دو موردش مثبت بود که برای درمان اینها با مراجعه به دکتر هماتولوژ و تیروئید قرار شد موقع بارداری آمپول کلکزان یا همون هپارین بزنم و از قبل بارداری قرص های لوتروکسین روزی یک دوم و اسپرین روزی یکی مصرف کنم. دوست داشتم مجدد سریع اقدام کنم برای بارداری و طعم مادر شدن رو دوباره بچشم وقتی شهریور کوتاژ کردم مجدد آخرای آبان اولین آی یو آی رو انجام دادم. ناموفق بود...
30 شهريور 1393

اولین کورتاژ

وقتی نتیجه سونو رو دکتر دید گفت دارو هات رو قطع کن تا بعد از سه چها روز جنین دفع بشه؛ داروهام رو قطع کردم و یه هفته منتظر شدم اما چیزی دفع نشد ناچار دکتر گفت باید با دارو سقط بشه. قرص نوشت که با سونوگرافی هام رفتیم از هلال احمر با هزار دنگ و فنگ گرفتیم. دکتر گفت بیا بیمارستان تا برات سقط کنن اما من قبول نکردم و گفتم تو خونه انجام میدم!!!! (چقدر بی کله بودم) سه تا قرص بصورت واژینال گذاشتم و یکی زیر زبونی جلوی تلویزیون روی مبل دراز کشیدم و مشغول بازی با موبایلم شدم. یهو دیدم بعد نیم ساعت موبایل از دستم افتاد و درد وحشتناکی همراه با خونریزی شروع شد. مرتب بالا می اوردم و لخته لخته خون دفع می کردم تا اینکه جنین بیچاره هم امد از درد بخودم...
30 شهريور 1393

اولین بارداری

ماه خرداد هم اقدام به ای یو ای کردم با قرص کلومیفن سه تا تخمک خیلی خوب داشتم که باز هم ناموفق بود. کم کم دلهره و نگرانی وجودم رو گرفت. تیر ماه هم برای بار سوم اقدام به ای یو ای کردم. این سری داروی مصرفی ام رو به متفورمین تغییر دادم که بهم نساخت و فقط یه تخمک داشتم ولی با این وجود بازم اقدام کردم. ای یو ای من مصادف شد با شب نیمه شعبان و خوردیم به ترافیک و شلوغی خیابانها. در تمام این مدت با امام زمان درد و دل می کردم و ازش کمک می خواستم. 14 روز از ای یو ای من گذشت داشتم اماده می شدم که برم ازمایش که ناخودآگاه لک دیدم؛ معمولا آغاز پریودی من با لکه بینی شروع می شد و این رو گذاشتم به پای پریود شدن بحدی ناراحت شدم و عصبانی بودم که به ت...
29 شهريور 1393